خفن ترین های روز
jok-kade.lxb.ir
 
 

هر چی کاغذ باطله و آشغال ته کیفتون مونده بریزید توی صندوق صدقات

-در همون توالتی که مشتری داره رو باز کنید و پس از رویت مشتری همونجا شروع به معذرت خوای کنید

-تو نامزدی خواهرت وقتی خواهرشوهرش منتظره موقع رقص چاقو نفر بعدی که چاقو رو میگیرع اون باشه،در کمال خونسردی

چاقو رو بده به عروس دوماد و کلی شاباش بگیر.

-توی یه جای شلوغ مثل مترو یا پشت چهار راه پاتو بزار روی چادر خانم جلوییت،وقتی که میخواد حرکت کنه به طرف دیگه نگاه

کنید

-توی مجالس مهمونی به محض اینکه کسی دستش رفت سمت دماغش با صدای بلند بهش گوشزد کنید اینکارو نکنه

-زنگ خونه ی مردمو فشار بده 3 دقیقه نگه دار!طرف اومد دم در دنبال مزاحم فوری بگو اقا من دیدم رفت خونه ی همسایه بغلیتون

-به دوچرخه داداش کوچیکت یه بوق اژیری ببند و ظهر و شب تشویقش کن به ورزش مهیج دوچرخه سواری در طول کوچه بپردازه

-برو تولد دوستت براش صابون ببر و بگو اینو اوردم بری حموم دیگه بوی گند ندی

-وفتی تبخال زدین همه رو با اغوش باز بوس کنین،موقع صحبت کردن هم هی دستتونو به تبخالتون بزنید اخرشم باهاش دست بدید

تا ویروس کاملا منتقل بشه.

-کفش دیگران رو با سنگ و خاک پر کن یا اصلا بنداشو گره بزن اگه حال نکردی سیمان بریز توش.
jojh3.persianblog.ir
-با یقه گرد و شلوار پارچه ای،پیرن رو شلوار برو بالاشهر از کنار هر خانومی که رد شدی سرت رو تکون بده و با لهجه عربی

غلیظ بگو استغفرالله ربی

-وقتی یه کی خوابه با موچین بیفتی به جون موهای دماغش

-مردم عاذاری ینی حر چیظی که میخای طو پیج بنویصی رو قلت و غلوت بنویثی که همه با بدبختی و ظهمط زیاد بخونندش

-زنگ بزن دوستت و نقش برادر دوست دخترشو بازی کن و کلی بد و بیراه بهش بگو سریع قطع کن تا نفهمه چه خبره،فرداش از

دوست دخترش صحبت کن و از تغییر رنگ صورتش لذت ببر

-انقدر حال میده بری عروسی و پشت باند بشینی بعد هی سیمشو بکشی،مردم فکر کنن پای یه خر بهش خورده

-تو مغازه به فروشنده بگو کلی لباس بیاره بعد بدون خدافظی بزن بیرون

-با دستای روغنی و کثیف بری تو نمایشگاه اتو مبیل،یه ماشین لوکس سفید رنگ پیدا کنی،بزنی رو سقفش بگی عمو اینا دونه ای چنده؟

-وسط پارتی و مهمونی راجع به گناهان کبیره حدیث بگو

-ادامس جوییده شده ه جایی که دوست دارین بزارین،دستکش و کفش دوستتون بهترین مکان هاست
jojh3.persianblog.ir
-تو رستوران و ساندویچی درِ فلفل و نمکدون رو تا اخرین حد امکان شل کنی

-یه تیکه چهار گوش از یونولیت رو با خامه و مواد مخصوص تزیین کیک همچین خوشگل تزیین کن بعد بدون خبر قبلی برید در

خونه دوستتون و بگید سورپرایز،برید تو خونه و بگید بیا با چای بخوریمش،بالای سر دوستتون وایسین و در حالی که داره کیک

رو میبره ازش فیلم بگیرید.


ارسال شده در تاریخ : جمعه 19 اسفند 1390برچسب:, :: 23:8 :: توسط : محمد

جـــــــو ج تــــــــری

3یارو سبیل کلفته داشته تو یک جمعی تعریف میکرده که آره ما با کاروان داشتیم میرفتیم، یه دفعه راهزنا ریختن همه ملت رو یا کشتن یا بهشون تجاوز کردن! بعد نگاه میکنه می بینه بقیه دارند چپ چپ نگاش می کنند، برمیگرده میگه: البته ما رو کشتن!

best weblog  jojh3.persianblog.ir

یه انگلیسی، یه فرانسوی و یه ایرانی داشتن به زندگی آدم و حوا توی بهشت نیگا میکردن. انگلیسیه میگه: چه سکوتی، چه احترامی!! من مطمئنم که اینا انگلیسیند! فرانسویه میگه: اینا هم لختن، هم زیبا!! حتماً فرانسویند! ایرانیه میگه: نه لباسی، نه خونه ای! فقط یک سیب برای خوردن! تازه، فکر میکنن توی بهشتن!!! صد در صد ایرانین!!

best weblog  jojh3.persianblog.ir

 

یک ایرانی در فرانسه مشغول رانندگی در اتوبان بوده و ناگهان متوجه می‌شه که خروجی مورد نظرش رو رد کرده... لذا به عادت دیرینه‌ی ایرانی‌ها، می‌زنه رو ترمز و با دنده عقب، شروع می‌کنه به برگشتن به عقب! اما در همین حال با یه ماشین دیگه تصادف می‌کنه... سرت رو درد نیارم، پلیس میاد و اول با راننده‌ی فرانسوی صحبت می‌کنه و بعد میاد سراغ ایرانیه و بهش میگه: ما باید این آقا رو بازداشت کنیم، ایشون اونقدر مسته که فکر می‌کنه شما تو اتوبان داشتی دنده عقب می‌رفتی!

best weblog  jojh3.persianblog.ir

آدم خوره با پسرش رفته بودن آدم شکار کنن، یه زنه رو میبینن خیلی چاق بوده، پسره میگه بابا اینو بخوریم؟ باباهه میگه: نه این همش چربیه، به درد نمی خوره. میرن تا به یه زنه لاغره میرسن، پسره گرسنش شده بوده، میگه: بابا جون اینو بخوریم؟ باباهه میگه: نه بابا این خیلی لاغره فایده نداره. دوباره راه میفتند، بعد از یک مدتی میرسند به یه زن خوشگلِ باحال. پسره دیگه داشته از گشنگی ضعف میرفته، میگه: بابا جون دیگه اینو بخوریم؟ باباش میگه: نه پسرم، اینو می‌بریم خونه، مامانو می‌خوریم!

 

 

ترکه چتر باز بوده میره برای مسابقه همه میپرن نوبتش میشه آخرین نفر مربیه

 بهش میگه حسن بپر میگه نمیپرم میگه چرا؟ میگه دیشب مامانم

 خواب دیده موقع پرش چترم باز نمیشه میگه خوب بیا چتر منو بگیر بپر ،

چتر مربیشو میگیره و میپره باز میشه با خیال راحت که میومده

پایین میبینه یه نفر با سرعت نور از بغلش رد شده و داره

 میگه حسن مادرتوووووووووو

 

بچه ترکه: بابا اگه بگوزم وضوم باطل می شه!!

 باباش می گه اگه ازش لذت ببری آره

best weblog  jojh3.persianblog.ir

ترکه چهارشنبه سوری با واجبی نارنجک درست میکه،

میگن این چیه؟ میگه: می خوام وقتی ترکید پشمای همه بریزه

 

 

یه روز به یه ترکه میگن تو که بچه نمیخواستی

چی شد زنت دوقلو زاییده؟ میگه راستش دکترگفت

 کاندوم بذار من فکر کردم گفت کاربن بذار

 

best weblog  jojh3.persianblog.ir

 

دو تا کرم آبادانی تو روده یک بدبختی زندگی میکردن،

یک روز یکیشون بیدار میشه، میبینه دومی

 با کت شلوار و کروات و عینک آفتابی و کیف

سامسونت داره آخر روده قدم میرنه.

 .ازش  میپرسه:  تیپ زدی،  با کسی قرار داری؟! 

 دومی میگه:  نه ولک, با گوز بعدی پرواز دارم

best weblog  jojh3.persianblog.ir

پسره تو مترو س ی ن ه دختره رو میگیره میگه ببخشید سو تفاهم شد،

لره میگه دروغ میگه اگه سو  تفاهم بود چرا تخمای منو نگرفت

 

 

پرکارترین عضو بدن کونه: چون وقتی خوشحالی توکونت

عروسیه.وقتی کرم داری کونت میخاره وقتی تنبلی

کونت گشادمیشه وقتی حرست میگیره کونت میسوزه

 وقتی بقیه روحرص میدی کونت خنک میشه وقتی اعصابت

خرابه کونت پاره میشه

best weblog  jojh3.persianblog.ir

ترکه
تو مترو یه خانم خوشگل بهش سلام می کنه.

 ترکه می گه : بجا نمیارم؟ خانمه
می گه : شما پدر یکی از بچه های من هستید.

ترکه سرخ می شه می گه : شما
همون ج...ه ای نیستید که با دوستم دو نفری ک...؟

خانومه خجالت می کشه
می گه : نه آقا من دبیر ریاضی دخترتون هستم

best weblog  jojh3.persianblog.ir

 یک روز یک ازرائیل میاد خونه ی قزوینیه میگه شناسنامت رو بده می خوام باتلش کنم . قزوینی : زیره فرش جرات داری برش دار

 

یه روز یه رشتی میره خواستگاری پدر عروس میپرسه شما خونه داری
میگه والا دوستام گفتن زنش از تو خونش از ما.

best weblog  jojh3.persianblog.ir

آمریکاییه میخواسته غضنفر ضایع کنه می‌برتش تو آمریکا و بهش میگه: زمین را بکن. غضنفر بعد از100متر کندن به یک سیم میرسه، آمریکاییه بهش میگه: ببین ما از100سال پیش تلفن داشتیم!
غضنفر هم یارو رو می‌برتش تو شهرشون و بهش میگه: بکن، آمریکاییه بعد از100متر کندن به چیزی نمیرسه، غضنفر بهش میگه ببین ما از100سال پیش
موبایل داشتیم!

 


best weblog  jojh3.persianblog.ir

 

لطفا در جهت حمایت از وبلاگ اگر خریدی دارید از طریق این وبلاگ وارد فروشگاه شوید و خرید کنید با کلیک روی تبلیغات کنار وبلاگ کلیک شما هیچ ارزشی ندارد اگر خرید کنید پور سانت خرید شما مقداریش گیر مدیر وبلاگ می آید پس اگه قصد خرید ندارید خوش باشید و از وبلاگ لذت ببرید


ارسال شده در تاریخ : جمعه 19 اسفند 1390برچسب:, :: 23:8 :: توسط : محمد

دوستان هر چی گشتم جوک جدید پیدا نکردم واسه تنوع هم بازم می خوام مطلب طنز بزارم لذت ببرید!!

جوج تری

1)طلب بخشش به سبک بچه زرنگ ها

کودکی به مامانش گفت، من واسه تولدم دوچرخه می خوام. بابی پسر خیلی شری بود. همیشه اذیت می کرد. مامانش بهش گفت: آیا حقته که این دوچرخه رو برات بگیریم واسه تولدت؟ اصغر گفت: آره.

مامانش بهش گفت، برو تو اتاق خودت و یه نامه برای خدا بنویس و ازش بخواه به خاطر کارای خوبی که انجام دادی بهت یه دوچرخه بده.

نامه شماره یک
سلام خدای عزیز
اسم من اصغر هست. من یک پسر خیلی خوبی بودم و حالا ازت می خوام که یه دوچرخه بهم بدی.
دوستدار تو
اشغر

اصغر کمی فکر کرد و دید که این نامه چون دروغه، کارساز نیست و دوچرخه ای گیرش نمیاد. برای همین نامه رو پاره کرد.
best weblog  jojh3.persianblog.ir
نامه شماره دو
سلام خدا
اسم من اصغر و من همیشه سعی کردم که پسر خوبی باشم. لطفاً واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده.
اسغر

اما اصغر یه کمی فکر کرد و دید که این نامه هم جواب نمی ده واسه همین پاره اش کرد.

نامه شماره سه
سلام خدا
اسم من اصغر هست. درسته که من بچه خوبی نبودم ولی اگه واسه تولدم یه دوچرخه بهم بدی قول می دم که بچه خوبی باشم.
اسکر

اصغر کمی فکر کرد و با خودش گفت که شاید این نامه هم جواب نده. واسه همین پاره اش کرد. تو فکر فرو رفت. رفت به مامانش گفت که می خوام برم کلیسا. مامانش دید که کلکش کار ساز بوده، بهش گفت خوب برو ولی قبل از شام خونه باش.
اصغر رفت کلیسا. یه کمی نشست وقتی دید هیچ کسی اونجا نیست، پرید و مجسمه مریم مقدس رو دزدید و از کلیسا فرار کرد.
بعدش مستقیم رفت تو اتاقش و نامه جدیدش رو نوشت.

نامه شماره چهار
سلام خدا
مامانت پیش منه! اگه می خواهیش واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده.
اصغر!

best weblog  jojh3.persianblog.ir

 

2)با شنیدن نام شغل هرکس چه می گوییم،طنز جالب

کارمند بانک: می تونی یه وام واسه ما جور کنی؟

مهندس کامپیوتر: من کامپیوترم ویروسی شده می تونی ویندوزم رو عوض کنی؟

پزشک عمومی: می تونی برای چهارشنبه که بچه ام نرفته مدرسه یه گواهی بنویسی؟

دندونپزشک: بیا این دندون عقل من رو نگاه کن ببین سیاه شده باید بکشمش یا پرش کنم؟

تعمیرکار ماشین: این ماشین من نمی دونم چرا هی صدای اضافی می ده، می تونی بیای یه نیگا بهش بندازی؟!

بازیگر: واسه کسایی که میخوان بازیگر بشن چه نصیحتی دارید؟

مدیر یه جایی: می شه واسه این بهرام ما یه کار جور کنی؟

موبایل فروش: آقا این گوشی ۳۳۱۰ مارو می شه با یهN95 عوض کنی؟!

معلم: این حسن ما یه خورده تو ریاضی اش بازیگوشی می کنه می شه این پنج شنبه ی قبل از امتحان ریاضی اش شام تشریف بیارین خونه ما سر راه این اتحادارو هم یه بار براش بگین؟!

نماینده مجلس: این شهرام ما خیلی پسر گلیه می خواد زن بگیره می شه کمک کنید معافی این بچه رو بگیریم؟!

کارمند سازمان سنجش: سؤالای کنکور سال بعد رو نداری؟

نویسنده: یه روز بیا سر فرصت قصه زندگیمو برات تعریف کنم کتابش کنی!

معمار: این خونه مون باید کفش سرامیک شه و آشپزخونه اش اُپن، فکر می کنی چند روزه تموم می کنی؟

طلا فروش: الان اوضاع سکه چجوریاس؟

اقتصاد دان: بالاخره این بنزین رو می خوان چی کار کنن؟ یه سوال دیگه: می دونی اصلاً درآمد نفتی ایران چقده؟

وکیل: من اگه بخوام حضانت بچه ام رو بگیرم چی کار باید بکنم؟

روان شناس: من الان یه چند وقتیه بچه ام شبا جاشو خیس می کنه، روزا هم بینبش فعاله، شوهرم هم شیش ماهه خونه نیومده این اواخر همه موهاشو کنده بود، خودمم فکر کنم افسردگی گرفتم، می خوام طلاق بگیرم، بعدشم خودکشی، سم هم تهیه کردم!!!!حالا چی کار می تونی برام بکنی؟

تایپیست: یه پایان نامه دارم ۹۵۸ صفحه اصلاً وقت ندارم تایپش کنم، نظر تو چیه؟

best weblog  jojh3.persianblog.ir

 3)تفاوت فرهنگ ایران و اروپا


در اروپا اگر بچه یک خانواده در یک مهمانی گلدان 1500 دلاری صاحبخانه را بشکند ؛ صاحبخانه خیلی راحت 1500 دلار را از مهمان بیچاره می گیرد ولی اگر در ایران این اتفاق بیافتاد صاحب خانه باید 1500 دلار به مهمان بدهد تا بچه را از شکستن بقیه ی گلدانها منصرف کند !!

در ایران اگر کسی کادو ندهد خسیس است ؛

اگر کسی کادو ارزان بدهد خسیس است ؛

اگر کسی کادو کوچک بدهد خسیس است ؛

اگر کسی کادو بزرگ بدهد می خواهد پز بدهد ؛

اگر کسی کادو گران بدهد ولخرج است ...

اما در اروپا مهم نیست کسی کادو بدهد یا ندهد ...

 best weblog  jojh3.persianblog.ir


دراتوبوسهای ایران اگر کسی کتاب بخواند ؛ بچه مثبت است ...

اگر کسی آهنگ گوش کند بچه منفی است ...

اگر کسی با تسبیح بازی کند ؛ بسیجی است ...

اگر کسی سیگار بکشد ؛ خلافکار است ...

اما دراتوبوسهای اروپا کسی به کسی دقت نمی کند ...

 


در اروپا اگر صاحبخانه از مهمان بدش بیاید ؛ صاحبخانه به راحتی مهمان را از خانه بیرون می کند

اما

در ایران اگر صاحبخانه از مهمان بدش بیاید ؛ صاحبخانه به راحتی از خانه بیرون می رود

 


در ایران اگر پسری به دختری فکر کند ؛ عیب است ...

اگر پسری به پسری فکر کند ؛ عیب است ...

اگر دختری به پسری فکر کند ؛ عیب است ...

اگر دختری به دختری فکرکند ؛ عیب است ...

اما در اروپا اصلاً فکر نمی کنند ...

 

best weblog  jojh3.persianblog.ir

4)خـــــر، ســــــگ، میمـــــون

خدا خر را آفرید و به او گفت:
تو بار خواهی برد، از زمانی که تابش آفتاب آغاز می شود تا زمانی که تاریکی شب سر می رسد. و همواره برپشت تو باری سنگین خواهد بود. و تو علف خواهی خورد و از عقل بی بهره خواهی بود
و پنجاه سال عمر خواهی کرد و تو یک خر خواهی بود.

خر به خداوند پاسخ داد:
خداوندا! من می خواهم خر باشم،اما پنجاه سال برای خری همچون من عمری طولانی است. پس کاری کن فقط بیست سال زندگی کنم و خداوند آرزوی خر را برآورده کرد

خدا سگ را آفرید و به او گفت:
تو نگهبان خانه انسان خواهی بود و بهترین دوست و وفادارترین یار انسان خواهی شد.تو غذایی را که به تو می دهند خواهی خورد و سی سال زندگی خواهی کرد.تو یک سگ خواهی بود.
سگ به خداوند پاسخ داد:
خداوندا! سی سال زندگی عمری طولانی است.کاری کن من فقط پانزده سال عمر کنم و خداوند آرزوی سگ را برآورد…

خدا میمون را آفرید و به او گفت:
و تو از این سو به آن سو و از این شاخه به آن شاخه خواهی پرید و برای سرگرم کردن دیگران کارهای جالب انجام خواهی داد و بیست سال عمر خواهی کرد.و یک میمون خواهی بود.
میمون به خداوند پاسخ داد:
بیست سال عمری طولانی است، من می خواهم ده سال عمر کنم. و خداوند آرزوی میمون را برآورده کرد.

و سرانجام خداوند انسان را آفرید و به او گفت:
تو انسان هستی.تنها مخلوق هوشمند روی تمام سطح کره زمین.تو می توانی از هوش خودت
استفاده کنی و سروری همه موجودات را برعهده بگیری و بر تمام جهان تسلط داشته باشی.و تو بیست سال عمر خواهی کرد.

انسان گفت:
سرورم!گرچه من دوست دارم انسان باشم، اما بیست سال مدت کمی برای زندگی است.آن سی سالی که خر نخواست، آن پانزده سالی که سگ نخواست و آن ده سالی که میمون نخواست زندگی کند، به من بده.
و خداوند آرزوی انسان را برآورده کرد…

و از آن زمان تا کنون انسان فقط بیست سال مثل انسان زندگی می کند!!!
و پس از آن،ازدواج می کند و سی سال مثل خر کار می کند مثل خر زندگی می کند، و مثل خر بار می برد.
و پس از اینکه فرزندانش بزرگ شدند، پانزده سال مثل سگ از خانه ای که در آن زندگی می کند، نگهبانی می دهد و هرچه به او بدهند می خورد…!!!

و وقتی پیر شد، ده سال مثل میمون زندگی می کند؛ از خانه این پسرش به خانه آن دخترش می رود و سعی می کند مثل میمون نوه هایش را سرگرم کند…!!!

             ---=) جوج تری دنیایی برای کسانی که ظرفیت دارند!! (=---

لطفا در جهت حمایت از وبلاگ اگر خریدی دارید از طریق این وبلاگ وارد فروشگاه شوید و خرید کنید با کلیک روی تبلیغات کنار وبلاگ کلیک شما هیچ ارزشی ندارد اگر خرید کنید پور سانت خرید شما مقداریش گیر مدیر وبلاگ می آید پس اگه قصد خرید ندارید خوش باشید و از وبلاگ لذت ببرید


ارسال شده در تاریخ : جمعه 19 اسفند 1390برچسب:طنز های اسفند ماه 90,جوک واسه خندیدن,لفافه,سخن لفافه,لطیفه های زیبا, :: 23:8 :: توسط : محمد

آلوچه هم نشدیم دخترا واسمون ضعف کنن
only jojh3.persianblog.ir
بابامون جانبازم نشد حداقل از سربازی معاف شیم

تهدیگه طلایی رنگ خوشمزه هم نشدیم دو نفر سرمون دعوا کنند

شلغمم نشدیم یکی کوفتمون کنه خوب شه

سربازه اومده مقابل دبیرستان دخترونه کشیک بده مزاحمت ایجاد نشه ، خودش چشمک میزنه به ملت ، سرباز هم نشدیم

شریعتی صبح تا شب سیگار میکشید همه میگفتن: بابا از فکرشههه ، شریعتییییییی ، از روشنفکریشهههههه ، حالا میری مغازه کبریت واسه خونه بخری همه میگن سیگاری بدبخت ، شریعتی هم نشدیم لاقل هر کار میکنیم بگن این میفهمه چیکار میکنه

به استاد میگم استاد شما که 9 دادی حالا این یه نمره هم بده دیگههههههههه ، یک نگاه عاقل اندر دیوانه کرد دست گذاشته رو دوشم میگه برو درس بخون پسرم ، استادم نشدیم شخصیت کسی رو خورد کنیم

دختره تو مترو چنااااااااااااان با ناز داشت بستنی میخورد که بستنیه از خوشحالی داشت آب میشد ، بستنی هم نشیدم لااقل یه دختر بخورتمون

مامور راهنمایی رانندگی هم نشدیم موقع امتحان گرفتن از زنا کلی بخندیم

جدیدترین خبر که: نیکبخت واحدی رو تو پارتی باز گرفتن ، نیکبخت واحدی هم نشدیم که لاقل هفته ای 8 روز بریم پارتی
only jojh3.persianblog.ir
از مربی بدنسازی پرسیدم: با کدوم دستگاه بیشتر کار کنم تا دخترها عاشق هیکلم بشن ؟ مربی گفت: از دستگاه خودپرداز بیرون سالن ، دستگاه خود پرداز هم نشدیم

کارمند مزمز هم نشدیم ، بشینیم فوتبال نگاه کنیم ، تخمه بشکنیم

راننده تاکسی به دختره میگه قابل نداره عزیز برو این ماه مهمون من باش ، صد ساعت وامیسه تعارف میکنه ، نوبت ما که میرسه با اخم میگه بپا در و محکم نزنی ، صد تومن هم اضافه میگیره میگه بنزین گرون شده ، دخترم نشدیم مجانی بریم اینور اونور

رفتم از دختره جزوه بگیرم کپی کنم تا دم در انتشارات چنان جزوه رو محکم تو بغلش گرفته بود و با ناز راه میرفت که به جزوه و کلاسور حسودیم شد ، کلاسورم نشدیم یکی دو دستی بچسبه ولمو نکنه

به سلامتی “کافری” که همه را به کیش خود پندارد ، نه “مومنی” که خود را از همه برتر می بیند ، کافر هم نشدیم

کیبورد هم نشدیم ملّت به بهانه تایپ یه دستی به سر و کلمون بکشن

کلاه هم نشدیم ملت رو سرگرم کنیم

ای خدااااااا! بختک هم نشدیم بیفتیم رو ملت

این شبکه ی خبر هم آنقدر دروغ می گه که آدم جرات نمی کنه حتی ساعتش رو باهاش تنظیم کنه ، خوب شد شبکه خبر نشدیم

میگن تو این دنیا همه مسافریم ، بر هیچ مسافری هم روزه واجب نیست ، ما مردم ایران ، مسافر هم نشدیم

زمبه هم نشدیم حداقل سگارو نگرانمون باشه
only jojh3.persianblog.ir
تام و جری هم نشدیم زندگیمون سرتاسر هیجان باشه

نون هم نشدیم یکی از روی زمین ورداره بوسمون کنه

نوزادم نشدیم یکی بغلمون کنه

شریعتی هم نشدیم هر چی جملات قصاره نسبت بدن به ما

ای کی یو سان هم نشدیم تف بمالیم کف کلمون ، همه چی حل شه

مهر جانماز هم نشدیم بوسمون کنن

پایان نامه هم نشدیم ازمون دفاع کنن

چاقو هم نشدیم تا حداقل اینجوری بتونیم تو دل کسی بریم

قاصدک هم نشدیم ، پیام رسان و سنگ صبور عشاق شیم

عینک آفتابی هم نشدیم دنیا رو از دید بقیه ببینیم

شاگرد مدرسه موش ها هم نشدیم کلاس هامون مختلط باشه
only jojh3.persianblog.ir
مجری بفرمایید شام هم نشدیم به هر کی دلمون خواست تیکه بندازیم

ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه

فلش مموری هم نشدیم حافظه مون زیاد باشه

گوشواره هم نشدیم آویزون ملت شیم

معادله هم نشدیم ، کلی آدم دنبال این باشن که بفهمنمون و حداقل دو نفر درکمون کنن

کتابم نشدیم حداقل دوست مهربان بشیم

ماکسیما در افغانستان حدود 6 میلیون تومانه ، افغانی هم نشدیم بتونیم ماکسیما بخریم

مارک آنتونی هم نشدیم جنیفر لوپز رو طلاق بدیم

علف هم نشدیم حداقل به دهن بزی شیرین بیایم

عروسک هم نشدیم یکی بغلمون کنه

شارژر هم نشدیم بقیه رو شارژ کنیم

مهتابی هم نشدیم به ملت چشمک بزنیم
only jojh3.persianblog.ir
شامپو هم نشدیم ملت تو کفمون بمونن

دخترم نشدیم هر کی ازمون خودکار میگیره فکر کنیم ازمون خواستگاری کرده

دخترم نشدیم هر روز جلوی آینه توهم لاغری بزنیم

ای خدا ... بامزی هم نشدیم بچه ها عکسمون رو بچسبونن روی کتاب و دفترشون

مگس تسه تسه هم نشدیم ملت رو بخوابونیم

توپ فوتبالم نشدیم 22 نفر بخاطرمون خودکشی کنن

بوم نقاشی هم نشدیم یکی بیاد رومون 4تا درخت و 2تا دونه پرنده بکشه قیمتی بشیم واسه خریدنمون سر و دست بشکونن

مانیتور هم نشدیم ازمون چشم بر ندارن

گلدونم نشدیم یکی یه گل بهمون بده

پسر هم نشدیم ، دختر بودن واسمون آرزو شه

پلیس هم نشدیم بشینیم پشت ماشین تو بلندگو داد بزنیم خانوم بفرما بغل

دختر هم نشدیم بریم فایل های ویندوزو پاک کنیم که سیستم شلوغ نشه

کبری هم نشدیم تصمیماتمون رو تو کتاب ها بنویسن

شهره هم نشیدیم تو صده ی دوم زندگیمون مث دختر 30 ساله باشیم

حمید دشتی هم نشدیم رتبه یک کنکور شیم

کوزت هم نشدیم آخرش خوشبخت شیم

جودی ابوت هم نشدیم بابا لنگ دراز خرجیمون رو بده

مهران رجبی هم نشمدیم همه بخاطر دماغمون بشناسنمون
only jojh3.persianblog.ir
مرد سه زنه هم نشدیم بیارنمون تلویزیون معروف شیم

آرایشگر عروس هم نشدیم بابت نیم ساعت کار یک میلیون تومن بگیریم

دریاچه ارومیه هم نشدیم دورمون حلقه انسانی تشکیل بدن

آهنگ هم نشدیم ، دو نفر بهمون گوش کنن

گربه - سگ هم نشدیم یکی همیشه بهمون وصل باشه

حوا هم نشدیم شوهرمون آدم باشه

بچه مردم هم نشدیم ، ملت ما رو الگوی بچه هاشون قرار بدن

قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم

لاک پشتم نشدیم گشت ارشاد نتونه به لاکمون گیر بده

خربزه هم نشدیم هر کی می خورتمون پای لرزش هم بشینه

موبایل هم نشدیم ، روزی هزار بار نگامون کنی

کشیش هم نشدیم ، مردم بیان پیشمون اعتراف کنن ، حس کنجکاوی مون فروکش کنه

گربه هم نشدیم یکی نازمون کنه ما هم خر کیف شیم

فوتوشاپ ام نشدیم بعد از روتوش عکس به خانوما اعتماد به نفس کاذب بدیم

بستنی هم نشدیم ، لیسمون بزنن

خوشتیپ هم نشدیم میریم خیابون ، گشت ارشاد بگیرتمون کلاس بذاریم

ادمین هم نشدیم هر کی بر خلافه خواستمون حرف زد قفلش کنیم

only jojh3.persianblog.ir

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 19 اسفند 1390برچسب:, :: 23:8 :: توسط : محمد

دوستان توجه کنید که تمامی این پ ن پ ها کپی شده هست پس اگر تکراری دیدید ببخشید

در ضمن عکس های پ ن پ در ادامه ی مطلب است

پسره اومده خواستگاریم میگم من الان می خوام درس بخونم می گه یعنی چند سال دیگه می خوای ازدواج کنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ 10 دقیقه صبر کنی این صفحه رو بخونم درسم تموم میشه

یارو نشسته کنار خیابون نوک دماغش چسبیده به زمین. دوستم میگه : معتاده؟!
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخواد انعطاف بدنشو به رخ بکشه

کارتمو دادم به بلیط فروش مترو میگه شارژش کنم؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میرم از شارژ خورشیدی استفاده می کنم

بچه داییم به دنیا اومده. همه خوشحال و اینا. مامان بزرگم برگشته میگه حالا میخاین براش اسم بذارین؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخایم همین جوری ولش کنیم اسمش بشه نیـــــو فولدر

دارم با تلفن حرف میزنم. زنم میگه دوستت بود؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ سارکوزی بود در مورد مناقشات اخیر خاورمیانه نظرمو می خواست

تو صف بربری نوبتم شده یارو میگه بربری میخوای؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم از شاگردت تایپ یاد بگیرم

با ماشین افتادیم ته دره یارو میگه زنگ بزنم آمبولانس بیاد؟
میگم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه مشکل درون خانوادست خودمون حلش می کنیم

صدای خروپفش کشتمون ! تکونش دادم از خواب پریده، میگه سر صدام اذیتت می‌کنه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ جنس صداتو دوست دارم می‌خواستم بت بگم سعی‌ کن تو اوج که میری رو تحریرات بیشتر کار کنی‌!

تو تاکسی تنها نشستم میخوام کرایه حساب کنم طرف میگه 1 نفر؟!
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ 2 نفر حساب کن خورزوخان هم هست

حالا از تاکسی پیدا شدم به راننده نیگا میکنم، میگه باقی پولتو میخوای؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام یه دل سیر نیگات کنم که میری دلتنگت نشم!

داریم راه میریم با دوستام پام پیچ خورده، خوردم زمین میگه کمک می‌خوای؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ شماها خودتونو نجات بدین من اینجا میمونم مقاومت می‌کنم

تو حیاط دانشگاه تو انگلیس دارم با دوستم فارسی حرف میزنم، یارو اومده میگه خانوم شما ایرانی هستین؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ انگلیسی هستیم فارسی یاد گرفتیم بتونیم صادقی گوش بدیم!

تو پارک رفتم دستشویی اومدم بیرون یکی جلومو گرفته! میگم پولیه؟
مبگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ من اینجا نشستم پشه ها نیان تو حین کار براتون مزاحمت ایجاد کنند

از خونه زنگ زدم فست فود غذا بیارن، طرف میگه بفرستم واستون؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ آپلود کن، لینکش رو بده، دانلود میکنم

میگن کریستف کلمب وقتی رسید به امریکا سرش رو از پنجره کشتی کرد بیرون از یه سرخ پوست پرسید داداش اینجا آمریکاست؟
سرخ پوسته گفت پـَـَـ نــه پـَـَــــ ژاپنه ما هم چون شلوار پامون نیست از خجالت قرمز شدیم

رفتم داروخونه، میگم باند دارین؟ میگه باند پانسمان؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ باند فرودگاه ! میخوام فرود بیام !

جلو توالت عمومی… آقاهه میگه ببخشید شما هم تو صف توالت وایسادین؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ ما سوسکیم اومدیم عید دیدنی

تو رستوران پیشخدمتو صدا کردم. میگم آقا توی سوپ من مگس افتاده! میگه مرده؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ هنوز زندست، داره شنا میکنه، صدات کردم بیایی نجاتش بدی!

به دوستم میگم من عاشق این ماشین شاسی بلندام. میگه منظورت پرادو و رونیزو ایناست؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ منظورم کامیونو تراکتورو ایناست!

روی نیمکت توی پارک، روزنامه دستمه... اومده میگه... روزنامه میخونی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ سبزی خریدم نمیدونم لای کدوم صفحه گذاشتم

دراز کشیده بودم لب استخر. دوستم میگه آفتاب می گیری؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ با خورشید مسابقه گذاشتیم، هر کی دیرتر بخنده برندس !

رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بیارم. مربیه میگه بچه رو میبریدش؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ همینجا میخورمش

دارم کباب درست میکنم رو منقل و سیخای کبابو میگردونم. اومده خودشو لوس کرده با لحن بچه گونه میگه کباب درست میکنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم فوتبال دستی بازی میکنم

جلو عابر بانک تو صف وایسادم یارو می گه ببخشید شمام پول میخاین؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خونه کامپیوتر نداریم میام اینجا فیس بوکم رو چک کنم

رفتم دفتر هواپیمایی میگم عجله دارم میشه پرواز امروز شیراز رو واسم چک کنید؟ میگه اگه جا داد بگیرم؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ نگیر بذار پر شه من فردام میام چک میکنم با هم بخندیم

سوار تاکسی شدم. یارو صدای ضبطشو تا ته زیاد کرده بود. میگم میشه صدای ضبطتونو کم کنید؟ میگه اذییتتون میکنه؟!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ گفتم کم کنی این یه تیکشو من بخونم ببینی صدای کدوممون بهتره!

رفتم دستشویی عمومی در میزنم میگم یکم سریع تر. میگه شمام دستشویی داری؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم شما کم و کسری نداری ؟!

رفتم دنبال دوستم، زنگ خونه رو زدم میگم منتظرم، میگه بیام پایین؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ بیا بالا پشت بوم، با هلیکوپتر اومدم

با دوستم رفته بودیم استخر غریق نجات اومده میگه میخوایین شنا کنین؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدیم تو آب حل بشیم به عنوان املاح معدنی مردم استفاده کنن

سوسکه را کشتم جنازشو ورداشتم ببرم بندازم بیرون. همسرم بین راه نگاه میکنه میگه کشتیش؟
میگم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو دستشویی خوابش برده بود دارم میبرمش تو رختخوابش بخو ابه

سر کلاس آیین نامه رانندگی پلیسه یه تابلو را از من پرسیده. میگم عبور دوچرخه ممنوع. میگه این دوچرخه است؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَـــ تانکه. میگه پـَـَـ نــه پـَـَـــ و مرض! هنوز فرق دوچرخه با موتورگازی را نمیدونی؟


با دوستم رفتیم دکتر زیبایی ، منشیه میگه می خوای دماغتو کوچیک کنی؟
منم گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم بکوبم 4 طبقه بسازم!!!

تو کلاس دستمو بالا گرفتم......استاد میگه شما سوال داری؟؟؟
میگم پَــ نَــ پَــ تف زدم سره انگشتم دارم جهت بادو تعیین میکنم !

دارم تراکِت پخش می کنم تو خونه ی مردم ، بعد یه زنه اومده میگه آقا شما تراکت پخش می کنید؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ !! نقاشی کشیدم دارم میندازم خونه مردم ، با اس ام اس بهم نمره بدن !

 

نصفه شب یکی از بالا درمون پرید تو حیاط داداشم گفت محمود دزده؟
پ نه پ “زوروِ ” داره از دست گروهبان گارسیا در میره ۲- پسره اومده خواستگاریم میگم من الان می خوام درس بخونم می گه یعنی چند سال دیگه می خوای ازدواج کنی؟
پ نه پ ۱۰ دقیقه صبر کنی این صفحه رو بخونم درسم تموم میشه

- دارم حرف میزنم هی زبونم میگیره، بابام میگه:چته زبونت بند اومده؟
میگم پ نه پ میخوام حرف بزنم اینجا بد آنتن میده!!! ۲- دم کوه زنگ زدم به دوست دانشگام میگم بجنب بچه ها همه جمع شدند منتظر توایم!
میگه بچه های خودمون؟
میگم پ نه پ بچه های شیرخوارگاه آمنه رو میگم که منتظرند بیای ژانگولر بازی از خودت درآری بخندند

۱- رفتم پیژامه رو از کمد برداشتم پوشیدم. بابام میگه از تو کمد برداشتی؟
گفتم پ نه پ گذاشته بودم تو یخچال تابستونیه پیژامه تگری بپوشم خنک شم

۲- به رفیقم میگم شارژر سوزنی داری؟ میگه می خوای موبایلتو شارژ کنی؟
پ نه پ می خوام دگمه لباسمو باش بدوزم!

 

مامانم اومده خونه قیافه من بنفش. میگه چی شده؟ میگم بخدا جن دیدم. میگه ترسیدی؟ پـَـ نـَـ پـَـ گفتم تا مامانم میاد بیا یه دو دست شطرنج بزنیم

***************************

تو استانبول ، تو یه رستوران با یه ایرانیه ساکن آمریکا آشنا شدم. ازش پرسیدم کارتون چیه؟ گفت: کشیش هستم . گفتم : اِ !!! مسیحی هستین؟ گفت: پـَـ نـَـ پـَـ امشب تو این رستوران کشیک هستم

***************************

دوستم پرید تو استخر بعد گفت شنا کنم؟ گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ آهنگ تایتانیک میذارم آروم آروم غرق شو

***************************

بعد از کلی انتظار تو صف عابر بانک واسه گرفتن پول مرده اومده میگه شما هم تو صفی؟ پـَـ نـَـ پـَـ داریم قطار بازی میکنیم

***************************

مراسم فاتحه یه بنده خدایی بود. دم مسجد عکس شو بزرگ زده بودن رو دیوار. دوست پرسید فوت شده؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ بیچاره گم شده اومدن واسش دعا کنن پیدا شه

***************************

رفتم آرایشگاه میگه میخوای موهاتو بزنی؟ پـَـ نـَـ پـَـ باهاش خواهرانه صحبت کن بلکه خودش سر عقل بیاد


تصادف کردم یه طرف ماشینم کلا داغون شد. رفتم پیش دوستم ماشینو نگا میکنه، میگه اِ تصادف کردی؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ اسپورت کردم برم تو رالی

***************************

بعد از یک ماه اومدم. خونه دختر داییم منو دیده میگه بهنام اونجایی که کار میکنی دارین سد میسازین آب رودخونه پشتش جمع شه؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ لیوان رو از لوله پر آب میکنم پشت سد خالی میکنیم

***************************

با ماشین رفتم کنار یه پیرزنه که کلی باردستشه! میگم: حاج خانوم جایی میرین؟ برسونمتون. برگشته میگه: میخوای کمک کنی؟ پـَـ نـَـ پـَـ میخوام مخت رو بزنم

***************************

به معلممون میگم آقا اجازه هست بریم دستشویی؟ میگه واجبه ؟! پـَـ نـَـ پـَـ مستحبه

***************************

رسیدم خونه دیدم مادرم وسایل جمع کرده برای خونه تکونی. میگم: همه وسایلو جمع کردی؟؟ میگه: پـَـ نـَـ پـَـ همرو ذهنی ضرب کردم بعدشم جذرشو حساب کردم. میگم: مامان؟! شما هم؟! میگه: پـَـ نـَـ پـَـ پاکشوما هم

***************************

زندگی فاصله بین گهواره تا گور است پـَـ نـَـ پـَـ زندگی فاصله بین مای بی بی تا ایزی لایف است

 

مامور اومده دم ماشینم میگه گواهینامه و کارت ماشین. گفتم بدمشون؟ گفت پـَـ نـَـ پـَـ باهاش جمله بساز (شاهین)

***************************

نون بربری گرفتم دارم میرم خونه. یارو میگه: بربریه؟ پـَـ نـَـ پـَـ ماشین جدیدمه طرح بربری تولید شده (محمد مهدی)

***************************

دیروز بعد مدتها هوا آفتابی شده بود. سر خیابون بودم داشتم آسمون رو نگاه میکردم که داداشم اومد و میگه: داری آسمون رو نگاه میکنی؟ پـَـ نـَـ پـَـ پوشک MY BAYAY پوشیدم سرمو مثل یه مرد بالا گرفتم

***************************

خواب دیدم دارن میبرنم جهنم!؟ گفتم : خدا کاره بدی کردم؟ گفت : پـَـ نـَـ پـَـ تو بهترین بودی میخوام واسه ارشاد گناهکارا بری

***************************

هاردی: میخوام ازدواج کنم. لورل: با کی؟ هاردی: معلومه دیگه, با یه زن. .... مگه تو کسی رو دیدی که با یه مرد ازدواج کنه؟ لورل: پـَـ نـَـ پـَـ هاردی: کی؟ لورل: خواهرم

***************************

به مامانم میگم من میخوام برم پیش خدا. میگه یعنی میخوای بری مکه؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ میخوام بمیرم خرجشم کمتره. میگه دِ نـَـ دِ اونجوری خرجش بیشتر میشه بری مکه بهتره

 

دبیر گفت 15 دقیقه بهتون وقت میدم بخونید، بعد ازتون میپرسم. 15 دقیقه گذشت ؛ دبیر گفت خب بچه ها خوندید؟ بغل دستیم گفت : پـَـ نـَـ پـَـ داشتیم دست جمعی اتل متل بازی میکردیم. دبیر : یک پـَـ نـَـ پـَـ یی نشونت بدم که چهار تا دِ نـَه دِ از بغلش بزنه بیرون

***************************

یکی از دوستان اومده بود دیدنم گفت میخواستم برم استخر. دیدم هزینش زیاده منصرف شدم. گفتم: مگه استخر هم پولیه؟  گفت : پـَـ نـَـ پـَـ میری استخر با سونا و جکوزی همه مجانیه

***************************

زنگ زدم به دوستم ، باباش گوشی رو برداشت ، بهش گفتم ببخشید احمد خونست؟ گفت تو دوستشی؟ (تو دلم گفتم : پـَـ نـَـ پـَـ دشمنشم، زنگ زدم تاریخ دقیق جنگ رو باهاش هماهنگ کنم

***************************

تو حموم بودم خانمم اومده میگه: امین! تو حمومی؟ میگم: پـَـ نـَـ پـَـ تو آشپزخونم! میگه: ای بابا نرسیده رفتی تو آشپزخونه کار کنی؟

***************************

تیپ زدم خفن رفتم بیرون. تو راه یارو باقمه خفتم کرد، میگه جیبتو خالی کن. هفت تومن تو جیبم بود دادم بهش. دزده: همین؟! من: پـَـ نـَـ پـَـ بیا برت چک بکشم. دزده با خنده: آهان کاربرد پـَـ نـَـ پـَـ اینجوریه؟ من: پـَـ نـَـ پـَـ میریزی تو قابلمه و میزاری یک ساعت بپزه، خوب که آبپز شد استفاده میکنیش. دزده: ایول خوشم اومد ازت. پولم رو پس داد و رفت.
و اینجوری پـَـ نـَـ پـَـ مرا نجات داد.

 

دوستم بعد از چند ساعت عمل بچش به دنیا اومده با کلی ذوق به باباش نشونش می ده. باباش میگه بچته؟ منم که اونجا وایساده بودم با دسته گلی در دست خیلی خونسرد رو به حاجی کردم گفتم پـَـ نـَـ پـَـ اینو الان از اینترنت دانلود کردیم نسخه آزمایشیه واسه تست تا اصلش بیاد

***************************

دارم قرص میخورم دوستم بهم میگه واقعا حالت بده؟ می گم پـَـ نـَـ پـَـ هوس اسمارتیس کردم نداشتیم دارم قرص می خورم

***************************

دختره نصف شب زنگ زده مزاحم شده، نه گذاشته نه برداشته میگه: سلام اهله حالی؟ میگم: پـَـ نـَـ پـَـ اهل کاشانم. شاکی شده میگه: مسخرم میکنی؟  میگم: پـَـ نـَـ پـَـ شانست زده، من سهراب سپهریم

***************************

نصف شب مامانم حالش خراب شده زنگ زدم اژانس میگه ماشین میخواین؟ پـَـ نـَـ پـَـ امشب شب مهتــابه حبیبم رو میخوام

***************************

دارم ماشینمو میشورم٬ دوستم میاد میگه داری ماشینتو میشوری؟ پـَـ نـَـ پـَـ دارم آبیاریش می کنم بلکه رشد کنه بشه کامیون.

***************************just jojh3

بابای دوستم مرده بود یه عکس بردیم بدیم که اعلامیه چاپ کنن. یارو عکسو دیده میگه مرده؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ خوب عکسو نگا کن ببین میشناسیش فراریه خودشو زده به موش مردگی

 

با دوستامون جمع شده بودیم و بازی تراختور ،استقلال رو می دیدیم بعد 90 دقیقه که تراختور 2بر 1برد. دوستم بر گشته و میگه:بابا شما هم بیکارید ها یعنی چه 22نفر دنبال 1توپند. بهش گفتم : پـَـ نـَـ پـَـ 22توپ دنبال یه نفر برند (آیدین)

***************************

با دوستم رفتم جیگر بخوریم گفتم برو سفارش بده من بیرون میمونم برگشت گفت راستی بال هم داره سفارش بدم ؟ گفتم بال مرغ ؟ گفت پـَـ نـَـ پـَـ بال گوسفند (شاهین)

***************************

پلیس ماشینو خوابونده. رفتم خلافی و جریمه دادم،کاراشو کردم،بعد رفتم پارکینگ تحویلش بگیرم. مسوولش میپرسه: اومدی ماشینو ببری؟ میگم: پـَـ نـَـ پـَـ اومدم ملاقاتش! براش دوتا قوطی بنزین سوپر آوردم تنهایی بش بد نگذره

***************************

فامیلمون اومده خونمون میگه از وقتی بخاری گذاشتین خونتون اینقدر گرم شده ؟ گفتیم پـَـ نـَـ پـَـ از وقتی توی کانون فرهنگی آموزش ثبت نام کردیم.

***************************

رفتیم امتحان رانندگی ! یارو نشست پشت فرمون و تا اومده استارت بزنه ماشین ۲ متر پرید جلو ! سرهنگ به یارو گفت برو پایین ! گفت یعنی رد شدم ؟ گفت پـَـ نـَـ پـَـ شما ندید قبولی !

***************************

توی اتوبان کرج سوار تاکسی بودیم یه ماشین چپ کرده بود ترافیک شده بود یکی از مسافرا با خنده پرسید اوه اوه چپ کرده؟ اصلا حواسم نبود با عصبانیت گفتم : پـَـ نـَـ پـَـ پشت ماشین میخاریده خودشو زده زمین کمرشو بخارونه

 

ساعت 2:30 پسر عموم تو یاهو مسنجر دیدم. پیام داده بیداری؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ شبا تو خواب میام یاهو

***************************

این روز ها همه کلمه ی پـَـ نـَـ پـَـ را استفاده میکنن شما چطور؟

***************************

سر کلاس رباتیک تو مدرسه بودیم. بحث سر المپیاد شد معلممون گفت: من یه دوست داشتم که سال اول رفت المپیاد جهانی مدال طلای ریاضی آورد، سال دوم رفت المپیاد جهنی مدال طلای نجوم آورد، سال سوم رفت المپیاد جهانی کامپیوتر مدال طلای جهانی آورد. یکی از بچه پرسید آقا باهوش بوده؟ من گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ کرتینسم، سندرم داون و عقب موندگی ذهنی با هم داشته

***************************

تلویزیون داره نشون میده 2تا توله شیر تو تهران گرفتن. مامانم میگه واقعا توله شیرن؟ گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ اینا گربه ان منتها دارن خودشون واسه مسابقات قویترین مردان آماده میکنن

***************************

رفتم تا جلو در دانشگاه که با سرویس سوار شم برم سمت خونه راننده دیدتم بهم میگه تو هم میای؟ پـَـ نـَـ پـَـ امدم که شما رو از زیر قرآن رد کنم

***************************

رفتم اداره گاز میگم این قبض ما مشکل داره میگه قبض گازتونه ؟ پـَـ نـَـ پـَـ قبض تلفونه دادش کوچیکم سیمشو گاز گرفته بود فک کردم مربوط به شما میشه.

 

یارو داره جومونگ نگاه میکنه. یه نفر میاد تو میگه: جومونگه؟ منم گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ "تسو" ست بد گریمش کردن شبیه جومونگ شده (7094 ...0913)

***************************

 

بادوستم رفتیم بیرون پوستر کاندیداها رو دیده میگه اینام نامزد شدن ؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ معدل شون 20 شده مدیر مدرسه شون گذاشته همه ببینن

***************************

دارم از کمر درد میمرم و زمین و زمان فحش میدم, که ای خدا کی حال داره روغن کرچک بخوره. با بدبختی یه شیشه رو سر کشیدم. دوستم میپرسه فردا میخوای بری عکس بگیری؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ فردا قراره برم آتلیه چند تا عکس بگیرم واسه یادگاری این روزای قشنگ

***************************

وسط تابستون مسافر سوارکردم، کیفم که رو داشبورد تو آفتاب بود رو این رو اون رو کردم. پرسید : خواستی یطرفه داغ نشه رنگش بپره؟ گفتم : پـَـ نـَـ پـَـ دارم کیف شیکم پر میپزم میخوام خوب مغز پخت شه

***************************

دختره تو صف اتوبوس پشت سرم داره مثه .... آدامس می جوئه بر گشتم نیگاش میکنم. میگه : چیه اعصابت خورد شد؟ میگم : پـَـ نـَـ پـَـ یه کم ولوم بده بی زحمت تازه داشتم فاز میگرفتم

***************************

دیشب خواهرمو رسوندم ترمینال که با اتوبوس بره یزد، اتوبوس صدا میزنه میگه داریم حرکت میکنیم، خواهرم میگه باید سوار شم؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ یک گونی برنج دادم دست شاگرد راننده، میگم تاخود یزد بریزه تو جاده تو هم با حوصله اون مسیرو بگیرو برو.

 

سر کلاس بودم استاد شروع کرد به نوشتن رو تخته! دختره گفت استاد بنویسیم؟ برگشتم بد نگاش کردم. گفتم حیف استاد سر کلاسه، گفت پـَـ نـَـ پـَـ می خوای بگو.

***************************

تو اتاق دارم خمیازه میکشم خواهرم میپرسه:خوابت میاد؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ گشنمه دهنمو باز کردم مامانمون بیاد (مثل گنجیشکا) غذا بذاره ته حلقم

***************************

دارم کمرمو با نبش دیوار میخارونم. خواهرم میگه کمرت میخاره؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ دارم علامت گذاری می کنم واسه خرس ها راهو گم نکنن

***************************

رفتیم آتشکده زرتشتی ها توی یه جای دور افتاده (چشمه چک چک). موبد آنجا داشت برامون توضیح میداد خواهرم بعدش ازم میپرسه این آقاهه زرتشتیه؟ گفتم بهش پـَـ نـَـ پـَـ مسلمونه به خاطر کمبود شغل اومده اینجا داره کار میکنه

***************************

رفتم دکتر،دکتره میگه متولد چه سالی هستی؟ میگم:66. میگه:1366؟ گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ 66 قبل از میلاد مسیح، خودم رو مومیایی کردم که تا این موقع سالم موندم

***************************

جاتون خالی هفته پیش با چند تا از دوستام رفتیم کله پزی بعد که غذا تموم شد به شاگرد اونجا گفتم: میشه دستمال کاغذی بیاری؟ شاگرده گفت : می خوای دستات رو باهاش پاک کنی؟ گفتم : پـَـ نـَـ پـَـ با نون خوردم سیر نشدم ، گفتم با دستمال بخورم شاید سیر شدم

عکس در ادامه مطلب

just jojh3

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 19 اسفند 1390برچسب:, :: 23:8 :: توسط : محمد

مردی پسر تنبلی داشت که از زیر کار درمی‌رفت و همه چیز را به شوخی می‌گرفت. روزی او را نزد حکیم آورد و گفت: “از شما می‌خواهم به این پسر من چیزی بگویید که دست از این تنبلی و بی‌تفاوتی‌اش بردارد و مثل بقیه بچه‌های این مدرسه به دنیای واقعیت و کار و تلاش برگردد.”

حکیم با لبخند به پسر نگاه کرد و گفت: “پسرم اگر تو همین باشی که پدرت می‌گوید زندگی سخت و دشواری مقابلت هست. آیا این را می‌دانی؟”

پسر تنبل شانه‌هایش را بالا انداخت و گفت: “مهم نیست؟”

حکیم با تبسم گفت: “آفرین به تو که چیزی برای گفتن داری. لطفاً همینی که می‌گویی را درشت روی این تخته بنویس و برای استراحت با پدرت چند روزی میهمان ما باش.”

صبح روز بعد وقتی همه شاگردان برای خوردن صبحانه دور هم جمع شدند حکیم به آشپز گفت که برای پسر تنبل غذای بسیار کمی بریزد. طوری که فقط سر پایش نگه دارد.

پسر که از غذای کم خود به شدت شاکی شده بود نزد حکیم آمد و به اعتراض گفت: “این آشپز مدرسه شما برای من غذای بسیار کمی ریخت!”

حکیم بی آن که حرفی بزند به نوشته‌ای که شب قبل پسر روی تخته نوشته بود اشاره کرد و گفت: “این نوشته را با صدای بلند بخوان! حرفی است که خودت نوشته‌ای!”

روی تخته نوشته شده بود: “مهم نیست!” و این برای پسر تنبل بسیار گران تمام شد. ظهر که شد دوباره موقع ناهار غذای کمی تحویل پسر تنبل شد. این بار پسر با اعتراض همراه پدرش نزد حکیم آمد و گفت: “من اگر همین‌طوری کم غذا بخورم که خواهم مرد.”

حکیم دوباره به تخته اشاره کرد و گفت: “جواب تو همین است که خودت همیشه می‌گویی!”

روز سوم پسر تنبل زار و نحیف نزد حکیم آمد و گفت: “لطفاً به من بگویید اگر بخواهم غذای کافی به دست آورم چه کار کنم؟”

حکیم به آشپزخانه رفت و گفت: “هر چه را آشپز می‌گوید تا ظهر انجام بده!”

پسر تنبل تا ظهر در آشپزخانه کار کرد و ظهر به اندازه کافی غذا خورد. او خوشحال و خندان نزد حکیم آمد و گفت: “چه خوب شد راهی برای نجات از گرسنگی پیدا کردم!” و بعد خوشحال و خندان برای تأمین شام خود به آشپزخانه برگشت.

پدر پسر تنبل با تعجب به حکیم نگاه کرد و از او پرسید: “راز این به کار افتادن فرزندم چه بود؟”

حکیم با خنده گفت: “او حق داشت بگوید مهم نیست! چون چیزی که برای شما مهم بود و برای حفظ اهمیتش حاضر بودید تلاش کنید، او به خاطر تنبلی‌اش و این که همیشه شما بار کار او را بر دوش می‌گرفتید دلیلی برای نامهم شمردنش پیدا می‌کرد. اما وقتی موضوع به گرسنگی خودش برگشت فهمید که اوضاع جدی است و این‌جا دیگر جای بازی نیست معنی مهم بودن را فهمید و به خود تکانی داد. شما هم از این به بعد عواقب کار و نظر او را مستقیم به خودش برگردانید و بی‌جهت بار تنبلی او را خودتان به تنهایی به دوش نکشید. خواهید دید که وقتی ببیند نتیجه اعمال ناپسندش مستقیم متوجه خودش می‌شود اعمال درست برای او مهم می‌شوند و دیگر همه چیز عالم برایش نامهم نمی‌شوند.”


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 17 اسفند 1390برچسب:, :: 3:7 :: توسط : محمد

کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت.تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند.لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید.وقتی بیدار شد
متوجه شدکه کلاه ها نیست . بالای سرش را نگاه کرد . تعدادی میمون را دید که کلاه را برداشته اند.
فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد.در حال فکر کردن سرش را خاراند ودید که میمون ها همین کارراکردند.اوکلاه راازسرش برداشت و دید که میمون ها هم ازاوتقلید کردند.به فکرش رسید… که کلاه خود را روی زمین پرت کند.لذا این کار را کرد.میمونها هم کلاهها را بطرف زمین پرت کردند.او همه کلاه ها را جمع کرد وروانه شهر شد.
سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد.پدر بزرگ این داستان را برای نوه اش را تعریف کرد وتاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد چگونه برخورد کند.یک روز که او از همان جنگلی گذشت در زیر درختی استراحت کرد وهمان قضیه برایش اتفاق افتاد.
او شروع به خاراندن سرش کرد.میمون ها هم همان کار را کردند.او کلاهش را برداشت,میمون ها هم این کار را کردند.نهایتا کلاهش رابرروی زمین انداخت.ولی میمون ها این کار را نکردند.
یکی از میمون هااز درخت پایین امد وکلاه رااز سرش برداشت ودر گوشی محکمی به او زد و گفت : فکر می کنی فقط تو پدر بزرگ داری.

نکته : رقابت سکون ندارد.

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 17 اسفند 1390برچسب:, :: 3:7 :: توسط : محمد

به این میگن شوهرِ مطـیع !+ عکس www.taknaz.ir
به این میگن شوهرِ مطـیع !+ عکس www.taknaz.ir
]]>

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:شوهر مطیع, :: 2:27 :: توسط : محمد

درباره وبلاگ
به دلیل ترویج خنده در کشور هر گونه کپی برداری از این سایت مجاز میباشد و پیگرد قانونی هم ندارد.خوش بگذره.
طنز های اسفند ماه 90
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جوک کده و آدرس jok-kade.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.